دستور خط فارسی8
دستور خط فارسی8

نگارش ضمیر شخصی از نوع مضافٌ الیهی!
اینکه برخی حرفهای الفبای فارسی روی خط زمینه ادامه پیدا میکند، دردسری بزرگ شده برای نوشتن واژههای کنار هم! اگر از اول سردبیر فرمان بدهد، که به هیچ عنوان از ضمیر شخصیِ مضافٌ الیهی (یا همان ضمیر متصل شخصی که اسم دیگرش ضمیر ملکیست!) استفاده نشود، خیال خبرنگار هم آسوده میشود؛ اما اگر قرار باشد این دسته ضمیرها در خبر و گزارش و مقاله حضور داشته باشند، در نگارش آنها به مشکل برمیخوریم. بعضیها میگویند بعضی از این ضمیرها را به کلمهی قبلاش بچسبانیم، بعضیها میگویند نباید به واژهی پیش از خودش بچسبد؛ چرا؟ چون ضمیر واژهی مستقل است. در این مطلب قصدمان این است تکلیفمان را با نگارش ضمیر شخصی مشخص کنیم.
ضمیر متصل شخصی؟ ضمیر شخصیِ مضافٌ الیهی؟ ضمیر ملکی؟
اتصال و انفصال کلمهها از هم، از وقتی تعریف شد، که خط ما حرفهای بههمچسبیده پیدا کرد؛ یعنی تحمیل عارضهی خط بر زبان؛ یعنی اگر خط ما همچنان میخی بود، یا تغییرش میدادیم و از حرفهای لاتین برای نوشتن استفاده میکردیم، دیگر ضمیر متصل یا منفصل معنا نمیداشت. در واقع در ترکیبهای: «کتابام» و «کتاب من»، «اَم» همان «من» است. منتها کاربرد دستوریشان با هم فرق میکند و اشتباه است اگر خیال کنیم تفاوت این دو ضمیر شخصی برای دستور خط است. «من» کلمهی مستقلیست؛ میتواند جای اسم هم بنشیند؛ نقش واقعیِ ضمیر را بگیرد و در جمله هم نقش داشته باشد؛ مانند این جملهها:
من آمدم. [«من» در این جمله نهاد است.]
مریم من را میشناسد. [«من» در این جمله مفعول است.]
گاهی هم این دسته ضمیرها فقط اسماً ضمیر هستند؛ اما نقششان مضافٌ الیه است؛ یعنی درست است که جای اسم نشستهاند؛ اما یک رکن مستقل در جمله نیستند؛ مانند:
مریم کتاب من را برگرداند. [«من» در این جمله به «کتاب» وابسته و مضافُ الیه است و نقش مستقلی ندارد.]
از این نظر (نمونهی آخری)، «اَم» و «من» در یک گروه جای دارند و در جمله مانند هم نقش گرفتهاند؛ اما فقط در نمونهی آخری اینچنین است؛ یعنی «اَم» با آنکه همان معنای «من» را دارد، کارکردش در جمله مانند «من» نیست و نمیتواند مستقل باشد. بیشترین کاربرد «اَم» در شکل مضافٌ الیهیست. و تمام این گروه ضمیرها هم، چنین کارکردی دارند. ضمیرهای مضافٌ الیهی اینها هستند:
اَم، اَت، اَش، ـِـ مان، ـِـ تان، ـِـ شان
نمونه: کتابام، کتابات، کتاباش، کتابمان، کتابتان، کتابشان
البته این ضمیرها مصرفهای دیگری هم دارند که به حوزهی ادبیات (هم خاص، هم عام) مربوط میشود، نه زبان رسمی؛ برای مثال بعد از فعل یا حرف اضافه میآیند: گفتماش، دیدمتان، بردمات، بهش گفتم، بهم خندید.
به هر ترتیب، ضمیر شخصی –مانند هر ضمیر دیگری و - با هر اسمی (مضافٌ الیهی، ملکی) شخصیت مستقلی دارد و نمیتوان آن را به واژهی پیشتر از خودش پیوسته نوشت؛ بهویژه که بسیاری از آنها جدا هم نوشته میشوند؛ نمونههایش واژگانی با پایان «ا، د، ذ، ر، ز، ژ، و، ـه، ی» است:
دفترم، میزت، مدادش، صدایمان [واژه + یای میانجی + ضمیر مضافٌ الیهی]، کاغذتان، رژشان، جارویت[واژه + یای میانجی + ضمیر مضافٌ الیهی]، خانهات، بازیمان...
فرهنگستان زبان و ادب فارسی -مانند دیگر دستورهای خطیاش- درمورد نگارش ضمیر مضافٌ الیهی باز هم راه سلیقه را پیش گرفته، گاهی به جدانویسی و گاهی به پیوستهنویسی فرمان دادهاست؛ برای مثال، اگر واژه کوتاه باشد، ضمیر مضافٌالیهی به واژه میچسبد و اگر بلند باشد، جدا و در نیمفاصله میآید: دوستِ آزادیخواهمان، دلم، کتابم، دستم...
اما چون معیار دقیقی برای واژگان کوتاه و بلند تعریف نکرده، به نظر بهتر است همهی ضمیرهای مضافٌ الیهی را جدا و در بیفاصله بنویسیم؛ مانند: دلام، دستات، کتاباش، تختمان، جنگتان، سوتشان، ...
همانگونه که گفته شد، ضمیر شخصی مضافٌ الیهی کمترین کاربرد را در خبرنویسی دارد؛ اما در نگارش روزنامه و مجله گهگاه از این ضمیر استفاده میشود.
در سایتهای خبری نمونهیی برای نگارش این ضمیر یافت نشد.